نهانی
29 مهر 1392 توسط مرصاد
عشق پنهان را دلم اخر هویدا می کند آتشی را در درون سینه برپا می کند خانه و کاشانه را یکباره برهم می زند واندر آن ویرانه شوریده ماوی می کند شاهدان عشق را یک شب به بالین می کشد وز حضور باده بیگانه پروا می کند همچونان باران عاشق بی هیاهو بی صدا صدهزاران شمع را بی شعله شیدا می کند وز ورای ناله « اشکوا الیک» تا سحر دل وصال دوست را آهسته نجوا می کند